ثمره عشق بابا محمدو مامان سمیرا:النازثمره عشق بابا محمدو مامان سمیرا:الناز، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

الناز دخمل ناز مامانی و بابایی

....

1393/3/3 9:34
نویسنده : مامان الناز
657 بازدید
اشتراک گذاری

توی این مدت خداراشکر حرف زدن الناز خیلی کامل تر شده و حتی جمله ها را خیلی راحت میتونه بگه.خواسته هاش را به راحتی بهمون بگه.اگه جاییش درد بگیره میاد میگه مامانی شکمم یا پاهام اوخ شده و تا بوسش هم نکنیم خوب نمیشه.

خیلییییییییییییی خونگرمه و هرکسی را که برای بار اول ببینه سریع باهاش دوست میشه و دیگه ولش نمیکنه.البته بیشتر با ادم های بزرگ اینجوریه .بچه ها یی که باهاش بازی میکنن زود خسته میشن چون کمی زورگو توی بازی کردن .

شعر خوندنش روز به روز رو به پیشرفته و از هر شعری میتونه قسمتیش را از حفظ بخونه.

توی خیابان ها که می چرخیم محدوده خونه عمه ها و عمو هاش و کلا فامیل را کاملا بلده و وقتی نزدیک خونشون یا محله شون میشیم سریع اسمشون را میاره.به قول بابایی GPS الناز همیشه روشنه و خیلی قوی عمل میکنه.اما از محدوده خونه باباجون و اون خیابون که  خیلی رفت و امد داریم اصلا جرات نمیکینم رد بشیم چون اونجا را دیگه حتما باید بره پیش خاله سمیه و .فرقی هم واسش نمیکنه چه وقت باشه.

خیلی از این بدگیری های الناز را میدونیم از اینه که حوصلش سر میره اما وقتی هم ببریمش بیرون واقعا پشیمونمون میکنه.2 بار بردیمش پارک اما با گریه برگشته و تا شب هم اذیتمون میکرد.بنابراین فعلا از پارک رفتن محرومه.اما همیشه عصرها بابایی حتما با ماشین میبرتش بیرون. و یکروز هم نیست که الناز خانم کامل توی خونه بشینه.

موضوعی که خیلی ازش حرصم در اومده اینه که هنوز دندان های الناز کامل درنیومده و از عقبی ها 2 تا بالا و 2تا پایین داره و تمام دندان هاتوی لثه ها تاول زده اما بیرون نمیاد.الناز تا به امروز کلا 12 تا دندان داره.

تنها جایی که دوست داره و کمی اروم میگره خونه باباجون و پیش خاله سمیه اشه اما اونجا هم حرص دادن های خودش را داره.

دیروز بردمش توی حیاط کمی با دمپایی هاش راه بره.فقط 5 دقیقه اول خوب وبد بعد شروع کرد به بهانه گیری که دمپایی های خودم را دربیار تا با دمپایی های بزرگ راه برم.حتی چند روز پیش که میخاست با پای برهنه واسمون توی حیاط را برهکچل

خدایا فقط خودت بهمون صبر بیشتر بده چون واقعا گاهی وقت ها کم میارم و خدایی نکرده حرفی میزنم که خودم خیلی زود پشیمان میشمسوال

پسندها (6)

نظرات (6)

مامانی غزل جون
14 خرداد 93 12:59
مامانی صبور باش بچه هست و شیطونی هاش البته بهت حق میدم گاهی اوقات واقعا غیر قابل تحمل میشن ولی اونا پاک و معصومن و هیچ کاری رو از روی خباثت و بدجنسی انجام نمیدن این هم دوره ای از رشد بچه هاست امیدوارم و دعا میکنم همیشه شاد و سرحال و سالم باشن
مامان آویسا
15 خرداد 93 9:46
عزيزم اين حرص خوردن ها براي همه ماماني ها هست خودتو ناراحت نكن
سحر.مامان اناهیدمهربون
16 خرداد 93 9:32
سلام سمیرا جون..خوبین؟دلمون تنگ شده بود... میگما مامان شدن یعنی صبر زیاد داشتن! زیاد سخت نگیر..همه همینیم!
مامان درسا
21 خرداد 93 0:43
مامانی خیلی سخت میگیری ،اگه بذاری پابرهنه یا با دمپایی بزرگتر یه مقدار که بره خودش پشیمون میشه ترجیح میده دمپایی خودشو بپوشه.درسا هم همینجوری بود ولی هیچی بهش نمیگفتم،در ضمن همراهیش هم میکردم.
مامان آویسا
29 خرداد 93 6:28
خيلي كم پيدايي عزيزم اين جوري ها نميشه ها
مامانی غزل جون
8 تیر 93 12:04